ترانه و ترنمترانه و ترنم، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

ترنم یک ترانه از باغ آشتی زندگیمان

هوس ترشیجات

خیلی جالبه که وسط تابستون هوس انار نارنگی ،پرتقال کردم و باید منتظر بمونم تا فصلش برسه ، چند روز پیش یکدفعه ذهنم جرقه زد که دلم غوره می خواد اگه غوره بخورم حالم بهتر میشه ،تقریبا فصل غوره هم تموم شده بود ولی مامانی یه جوری به کسی سفارش دادو برام پیدا کرد، مامان بزرگ هم برام ترشی غوره ، انگور ترش و آلوترش از جایی گرفته بود . دست هر دوشون درد نکنه . هر دو کلی به زحمت افتادن تا برام ترشیجات پیدا کنن. کلا این روزها سفارش خرید لیمو ترش به همه میدم میوهای تابستونی اکثر شیرین هستن منم که هوس ترشیجات می کنم لیمو ترش که می خورم حالم بهتر میشه  . این روزها مرهم دردم ترشیجاته به خصوص لیمو ترش. ...
30 مرداد 1393

دلتنگی

این روزها خیلی دلتنگم شما منو تو خونه حبس کردید منی که پر جنب و جوش بودم و دایما مشغول یه کاری بودم الان کلا بی حالم  چند روز پیش که رفته بودم آمپول ب6 بزنم یه خانمی هم سرم وصل کرده بود خلاصه آمپول زدن من 20 دقیقه ای طول کشید و صدای باباِیی در اومد که چرا اینقدر دیر اومدی بنده خدا خوابش میومد ساعت 12 شب بود منم که مثل عقده ای ها شدم از بس کسی رو ندیدم تا یکی رو گیر میارم فقط می خوام باها ش حرف بزنم خلاصه این روزها وقتی میرم برای تزریق دیگه نمی خوام از تزریقات در بیام فقط می خوام یه ریز با کسی که اونجاست صحبت کنم . ...
24 مرداد 1393

تغذیه بارداری

تو این دوران که مهمترین مسئله تغذیه هست ذائقه و تغذیه و اشتهام بهم ریخته . این روزها منوی غذاییمون به خاطر شما دوتا سوگلی محدود شده یه وقتهایی نمی دونم چی بپزم و چی بخورم اصلا هم هوس چیزی نمی کنم . تو منوی غذاییمون از گوشت و مرغ و ماهی و شیرینیجات نباید خبری باشه . منی که تا قبل از این تا بوی کباب میومد هلاک می شدم الان حالم بهم می خوره اصلا نمی خوام بهش فکر کنم چه برسه به اینکه ببینم یا بخوام بخورم . یکی از دقدقه های این روزهام این شده که چی بپزم چی بخورم بعضی روزها ساعتها به این مسئله فکر می کنم. بابایی هم خسته شده از اینکه تنوع غذاییمون کم شده بعضی غذاهای گوشتی رو هم مجبورم بدون گوشت بپزم . شما دوتا وروجک مامانی هر چی د...
15 مرداد 1393

خداحافظی سخت اما شیرین !!!!!!

روزهای شیرین دونفره شما هم به خاطره ها پیوستید، نمی دونم چرا بعد 7 سال اینقدر برام سخته که روزهای دونفرمون داره تموم میشه میدونم 4 نفرم که بشیم زندگیمون یه تغییرو تحول اساسی می کنه .درذهنم نمی گنجه چطور بعضی زوجهای جوان سریع یا یکی دوساله بچه دار می شن مطمئنا تو ذهن بعضیها هم نمی گنجه که چرا ما دیر دلمون بچه خواست .البته من و همسیری هرچه قدر فکر می کنیم اصلا دیر نیست چون حس میکنیم خیلی زود گذشت و خوشحالم از اینکه کلی خاطرات دو نفره داریم .اینجا مشخص می شه که افراد خیلی متفاوت به زندگی فکر می کنن. دلم براتون خیلی تنگ میشه روزهای شیرین دونفره     ...
10 مرداد 1393

سه ماهگی

این روزها حالم اینقدر بده و نمی تونم هیچ کاری انجام بدم حاضر نیستم یک شی کوچیک رو تو خونه جابه جا کنم ،چون تهوع دارم و بی حالم غذا هم هوس نمی کنم و نمی تونم بپزم به همین خاطر مامانی زحمت می کشه و هر روز غذا میاره کارهای خونه رو هم میان انجام میدن کل خانواده در گیرن بسیج شدن میان و میرن و کمک می کنن. منی که قبلا دایما تو اینترنت بودم صبح تا ازخواب پا میشدم سریع لب تاپ رو روشن می کردم یه چند ساعتی کار می کردم یهو یادم میفتاد که بلههههههههههه باید چیزی بخورم خیلی گرسنه شدم ، چند وقتی هست لب تاپ رو روشن نکردم ، از همه عجیب تر نه وب گردی می کنم نه با گوشیم کار می کنم ، اینقدر بی حوصله ام که گاهی وقتها جواب تلفن رو هم نمیدم . کلا شما دوتا ور...
10 مرداد 1393

بی حوصلگی

این روزها تهوع ،معده درد، گلاب به روتون …………. کلافم کرده اصلا حال و حوصله هیچ کاری رو ندارم هیچ کار مفیدی هم انجام نمیدم البته با دارو کمی حالم بهتر میشه سوگلی های من شاید ناراحت بشید ولی یه وقتهایی می گم کاش بتونم استعفا بدم . ...
10 مرداد 1393
1